loading...
فان استوری |داستان عاشقانه
مسعود بازدید : 122 1391/04/28 نظرات (1)

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چند ملیتی در آمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»
صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. میدانی تو با کی داری حرف میزنی؟»
کارمند تازه وارد گفت: «نه»
صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»
مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»
مدیر اجرایی گفت: «نه»
کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط نفس در تاریخ 1391/04/28 و 11:46 دقیقه ارسال شده است

سلام..مرسی خیلی جالب بود.شکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 206
  • کل نظرات : 29
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 69
  • آی پی امروز : 82
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 98
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 165
  • بازدید ماه : 165
  • بازدید سال : 8,825
  • بازدید کلی : 144,838
  • کدهای اختصاصی
    نمایش وضعیت در یاهو

    قالب های وبلاگ